فوائد همسايگى ترکيه براى ايران

نويسنده:احمد نقيب زاده
از آغاز قرن نوزدهم به این سو همۀ كشورها در روابط خارجی خود از یك سو با ساختار جامعۀ بین الملل و از سوی دیگر با انبوهی كشورهای مختلف روبرو هستند و این هر دو تأثیر قاطعی بر تعیین اهداف و خط مشی روابط خارجی یك كشور بر جای می گذارند.
اما از میان اینهمه بازیگر در عرصۀ بین الملل، كشورهای همسایه از جایگاه مهمتری برخورداند. زیرا هر تغییری اعم از مثبت یا منفی، ثبات یا بی ثباتی، قوت و ضعف و فقر و غنا در كشورهای همسایه تأثیر بلاواسطه و مستقیمی بر وضعیت آن كشور خواهد داشت.
نگاهی به تاریخ روابط ایران و تركیه نشان می دهد كه هر دو كشور با دقت و مراقبت تحولات كشور همسایه را زیر نظر داشته اند. ظهور امپراتوری عثمانی كم و بیش با ظهور صفویه در ایران تقارن دارد و ازهمان زمان موازنه قدرت، جنگ و صلح بین آنها عامل اصلی سیاستگذاری آنها در عرصۀ بین الملل و راقم روابط آنها با سایر قدرتهای آن زمان بوده است.
از آغاز قرن نوزدهم كه هر دو كشور با تمدن و فرهنگ غرب آشنا شده و درصدد بر آمدند از طریق الگو قرار دادن غرب به پیشرفت دست یابند، تأثیر متقابل یكدیگر را در حوزه در مسائل اجتماعی و فرهنگی و بالاخره در مسابقه غربگرایی به نمایش گذاشتند.
صدور فرمان گلخانه از سوی سلطان عثمانی كه خود می توانست سرآغاز قانون اساسی و مقدمۀ توسعۀ سیاسی در امپراتوری عثمانی باشد با اصلاحات امیر كبیر و میرزا حسین خان سپهسالار در ایران همسو و همزمان بود.
پس از آن جامعۀ مدنی هر دو كشور در حال پرورش یك گروه نخبۀ غربگرا بود كه نماد آن در ایران انقلاب مشروطه و درعثمانی انقلاب تركان جوان بود. شكست راههای دموكراتیك در ایران و عثمانی، هر دو كشور را به سوی راههای اقتدار گرایانه توسعه و تجدد سوق داد كه نماد آن حكومت رضاشاه و جمهوری آتاترك بود.
در نظام جمهوری راه برای تحولات آرام گشوده است اما در نظام پادشاهی اگر به سلطنت مشروطه نینجامد، دگرگونیهای سیاسی جز از طریق انقلاب میسر نیست. اما سرانجام در پایان قرن بیستم هر دو كشور از دو راه متفاوت به یك دموكراسی هدایت شده رسیدند كه خود در میان اینهمه رژیمهای استبدادی و دیكتاتوری در جهان سوم غنیمت است.
این راههای مختلف كه مورد استفادۀ تركیه و ایران قرار گرفت در سیاست كنونی دو كشور تأثیر شگفتی بر جای گذاشته است. تركیه مدتهاست كه خود را برای ورود به عصرجهانی شدن آماده می كند اما ایران اسلامی قصد مقاومت در برابر آن را دارد.
علت این تفاوت درجهت گیری روابط خارجی دو كشور، استمرار آرام در سیاست غربی شدن از سوی تركیه و واكنش منفی ایران در برابر این امر است كه در انقلاب اسلامی 1357تبلور یافت.
تركیه در فرایند غربگرایی تردیدی بخود راه نمی دهد و تا آنجا پیش می رود كه خواهان الحاق به اتحادیه اروپا می شود. وحدت ملی در تركیه و همسویی دولت و ملت چنان است كه احزاب لائیك و مذهبی هم در این موضوع وحدت نظر دارند و این عزم جزم می رود تا تركیه را به كشوری اروپایی كه در عین حال دروازۀ غرب به سوی شرق اسلامی هم باشد تبدیل كند.
گرچه به باور ما تركیه مسلمان هرگز به درون اتحادیه اروپای مسیحی ( نه تنها بنیانگذاران این اتحادیه مانند ژان مونه و شومان مسیحیان باورمندی بوده اند بلكه هركس دیگری كه از قرن 17 تا جنگ جهانی دوم مثل آبه دو سن پی یر، تزار آلكساندر، ویكتور هوگو و دیگران كه در مورد وحدت اروپا سخن گفته اند فقط بر عنصر مسیحیت تأكید داشته اند) راه نخواهد یافت اما طرف ممتاز و مرجح اتحادیه اروپا خواهد بود. حتی تمام مخالفان اروپایی الحاق تركیه در این امر كه تركیه متحد مطمئن غرب و طرف حساب ممتاز آن باشد اشتراك نظر داشته و تركیه را دوست خوب خود تلقی می كنند.
حال فرض كنیم كه تركیه در چند سال آینده به عضویت اتحادیه اروپا درخواهد آمد، در این صورت وضعیت ایران چگونه خواهد بود؟ همانطور كه در مورد پیشینه روابط دو كشور و حساسیت آنها نسبت به یكدیگر گفتیم ، در دوران معاصر و آینده هم این تأثیرگذاری متقابل از بین نخواهد رفت.
نخست آن كه الحاق تركیه به اتحادیه اروپا پیشرفت اقتصادی غیر قابل انكاری را نصیب این كشور خواهد كرد كه مورد حسد بسیاری از همسایگانش قرار خواهد گرفت. همانطور كه اسپانیا ده سال پس از الحاق به این اتحادیه شاهد جهش اقتصادی چشمگیری بود، در تركیه نیز شاهد سرازیر شدن سرمایه و سرمایه گذاریهای گستردۀ سایر اعضای اتحادیه خواهیم بود.
این جهش در كنار تلطیف قوانین، تعمیق دموكراسی از طریق توسعۀ مشاركت و سلامت انتخابات و پیوند احزاب تركیه با احزاب بزرگ اروپا و خلاصه توسعۀ سیاسی، مبادلات علمی و پذیرش دانشجویان ترك در دانشگاههای معتبر اروپا، افتتاح شعب دانشگاههای اروپا در تركیه، این كشور به پیشرفتهای علمی و فرهنگی بزرگی خواهد رساند كه هیچ یك از كشورهای همسایه و خاورمیانه ای از آن برخوردار نبوده و نخواهند بود.
اروپائیها اتحادیه اروپا را ماشین صلح سازی توصیف كرده و می گویند دست كم 30 كشور عضو بین خود روابطی مسالمت آمیز دارند و به این ترتیب تركیه با ورود به این اتحادیه به یكباره با 30 كشور اروپا روابطی دوستانه پیدا می كند.
در حوزۀ روابط خارجی هم از آنجا كه دیگر تركیه به تنهایی تصمیم نخواهد گرفت و روابطش با بسیاری از كشورهای همسایه و خاورمیانه در قالب سیاستهای اتحادیه اروپا تعریف خواهد شد و آن دسته از كشورهای منطقه كه روابط خوبی با كشورهای اروپایی ندارند با آغوش باز تركیه روبرو نخواهند شد و حتی مبادلات تجاری آنها با تركیه نیز متحمل آسیبهای جدی خواهد شد.
روابط ایران و تركیۀ عضو اتحادیه اروپا، در صورت استمرار سیاستهای كنونی ایران، از همه كشورهای دیگر خاورمیانه بیشتر با مشكل روبرو خواهد شد. زیرا تركیه دروازۀ ایران به سوی غرب تلقی شده و هرگونه اغتشاشی در این روابط پیامدهای سنگینی به بار خواهد آورد.
البته به همین سان اگر روابط ایران با غرب بهبود یابد نفع الحاق تركیه برای ایران ازهمۀ كشورهای دیگر بیشتر است. قرار گرفتن ایران درهمسایگی اروپا نه تنها راه نزدیكی نصیبش می شود بلكه بر روابطش با قدرتهای دیگرهمسایه مانند روسیه نیز تأثیر مثبتی بر جای می گذارد.
نكتۀ دیگر وضعیت منطقه ای ایران است كه هم اكنون در رقابتی ناگفته با تركیه قرار دارد. این رقابت با الحاق تركیه به اتحادیه اروپا به نفع تركیه شدت بیشتری خواهد گرفت. زیرا نه تنها محصولات اروپا از طریق تركیه در اختیار همسایگان ما قرار می گیرد بلكه قوت سیاسی تركیۀ عضو ناتو و عضو اتحادیه اروپا دست كم در كشورهایی مانند آذربایجان كششی مضاعف ایجاد خواهد كرد.
چالش دیگری كه الحاق احتمالی تركیه فرا روی ایران می گذارد تحولات علمی - فرهنگی این كشور همسایه است كه بر مطالبات مدنی مردم ایران بویژه جوانان می افزاید. به همان میزان كه از مشكلات سیاسی تركیه كاسته می شود بر مشكلات ایران افزوده می شود.
كردهای تركیه از آزادیهای زیادی برخوردار خواهند شد و از این پس به صورت یك اقلیت در درون اتحادیه اروپا از امتیازات ویژه ای برخوردار می شوند كه مانند كاتالان های اسپانیا برای حل مشكلات خود نیازی به دولت مركزی ندارند؛ در حالیكه نه تنها كردهای ایران ناراضی تر می شوند بلكه ترك زبانان ایران هم آرزوی اروپایی شدن خود را با نگاه به وضعیت تركیه بیان خواهند كرد.
بطور كلی دموكراسی پیشرفتۀ تركیه عضو اتحادیه هم برمطالبات سیاسی جامعۀ ایران اثرخواهد گذاشت و لائیسیسم تقویت شدۀ تركیه به مصاف نظام سیاسی-مذهبی ایران آمده و تحریكهای بیشتری را در جامعۀ مدنی ایران برمی انگیزد.